بی قراری

نگاشت های ذهنی پر دغدغه!!!

بی قراری

نگاشت های ذهنی پر دغدغه!!!

۱۲ مطلب با موضوع «خاطره نگاشت» ثبت شده است

5فوردین،چهارشنبه:

نفس های عمیق و پی در پیش میگوید ک اینجا،

سکوتش

نسیمش

ارامشش

هوایش

پر از بودن است.

اینجا 

انگار دستانی

 حس حضور مولا را با تک تک سلول های وجود این عبد سر ب هوا، گره زده اند...

تازه میفهمد ک چقدر دلتنگ بوده است...

نگران لحظه ی برگشتن ب شهر و جداییست...

ای  کاش زمان می ایستاد...



  • مهدیه میرزایی

بسم الله


4فروردین،سه شنبه:

در اوج ناباوری،

اینجا دلی بی قرار راهی قرارگاه شهید کازرونیست...

زمستانی میروم.

کاش اگر قرار نیست بهاری شوم،لااقل بویی از بهار بگیرم...


پ ن:

بچه سید نشدم دست خودم نیست ولی


وسط روضه دلم گفت بگویم مادر....


فدای مهربانی و کرمت مادر....



تصویر:

قرارگاه شهیدکازرونی،فروردین94


  • مهدیه میرزایی