بی قراری

نگاشت های ذهنی پر دغدغه!!!

بی قراری

نگاشت های ذهنی پر دغدغه!!!

دوشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۴ ب.ظ

چ مثل "او"

مرد رویاها به پایان رسید

برای اولین بار بود ک میتوانستم چمران را زنده تر از چمرانِ همه ی کتاب ها حس کنم.اصلا خاصیت فیلمنامه همین است ک نویسنده دست خیال آدم را میگیرد و میبرد تا نزدیکی ماجرا میشناند!

کتاب های قبلی ای ک باموضوع  چمران نوشته شده بود و حتی فیلم "چ" یک بخشی از چمران بود! و این کتاب بخش دیگری...

حس آدمی را دارم ک با یک چراغ قوه ی کوچک وارد غار تاریکی شده است ک پر است از نقاشی های زیبا و عجیب.آدمی ک نمیتواند ب یکباره این زیبایی بزرگ را ببیند.مجبور است قدم به قدم ذره ب ذره ظلمت اطرافش را کنار بزند و ب زیبایی جدیدی برسد در حالی ک از زیبایی قبلی فقط خاطره اش مانده است،خاطره ای ک گاهی برفکی میشود و حتی محو...

قبلا چمرانِ غاده را دیده بودم

چمرانِ امام خمینی را

چمرانِ کودکان یتیم را

چمرانِ پیر را!

چمران ایران را!
اینجا بهانه ای شد برای تماشای

چمرانِ دانشجو

چمرانِ پروانه

چمرانِ امام موسی صدر

چمرانِ لبنان

چمرانِ آمریکا


قبلا چمرانِ باهوشِ هنرمندِ لطیفِ چریکِ مهربانِ عارف را دیده بودم ک شاعر هم بود...

اینجا بجز آن چمران،

چمرانِ با اراده و استقامت را دیدم ک صبور هم بود،مهربان و دلسوز و باگذشت هم!

زیرکی و شجاعتش دل آدم را می لرزاند!

اینجا میشد کمی از دردهای چمران را چشید و همراه اشک هایش بغض کرد...




پ ن:

چقدر دورم از چشمانت...

پ ن2:

آخر قرار زلف تو لا ما چنین نبود

ای مایه ی قرار دل بی قرار من..





  • مهدیه میرزایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی