بی قراری

نگاشت های ذهنی پر دغدغه!!!

بی قراری

نگاشت های ذهنی پر دغدغه!!!

جمعه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۲۷ ق.ظ

انحصار


فرار میکنم از جمعیت ب این امید ک تنها بروم کنارش.

کسی سنگ قبر را بغل کرده است

هنوز ننشسته ام،صدای هق هق گریه اش بلند میشود...

معلوم است دلتنگی امانش را بریده.

همه ب سمت صدا هجوم می اورند و فاتحه میخوانند.

حس انحصار طلبی ام میگوید کاش همه بروند...

او فقط چمران من است...

دلم سکوت میخواهد...

میگویم ب این ها بگو بروند...

جمعیت کم کم پراکنده میشوند و من چقدر منتظر این تنهایی بودم.

من

تو 

و سکوت...


  • مهدیه میرزایی

نظرات  (۱)

یکی از اساتید دانشکده فنی درباره شهید چمران می‌گوید: «یکی از دانش جویان ممتاز دانشکده، مصطفی چمران بود. استعداد کم نظیری داشت. در دروس تئوری و عملی بسیار قوی بود. خط زیبایی داشت، نقاشی او هم خوب بود، جزوه اش رابرای نمونه به بچه ها نشان می‌دادم. با عاطفه، صمیمی، عارف مسلک، متدین و دوست داشتنی بود. یک بار نمره امتحانش را ۲۲ داده بودم! آن قدر کارش عالی بود که دیدم طلبکار است. گفتم این دو نمره طلبت را در امتحانات آخر سال حساب می کنم، اما این کار هرگز صورت نگرفت، زیرا همیشه در نمره گرفتن، او طلبکار بود و من بدهکار ماندم.»
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی